شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید نظر نمایانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
زیباترین قصههای انقلاب اسلامی، حدیث عاشقانی است که به گرد شمع انقلاب، بالوپر را سوخته و خاکستر پسندیدند تا نشانی از آنان برای نسل آینده باشد. شهید نظر نمایانی از دلدادگانی است که اول مهر سال ۱۳۴۵ در نیریز، میان خانوادهای زحمتکش و متدین چشم به جهان گشود. از همان کودکی با رنج و درد خو گرفت و به علت اوضاع خاص زندگی نتوانست به تحصیل بپردازد. از وقتیکه پاهایش توان رفتن و بازوانش توان برداشتن را یافت،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
زیباترین قصههای انقلاب اسلامی، حدیث عاشقانی است که به گرد شمع انقلاب، بالوپر را سوخته و خاکستر پسندیدند تا نشانی از آنان برای نسل آینده باشد. شهید نظر نمایانی از دلدادگانی است که اول مهر سال ۱۳۴۵ در نیریز، میان خانوادهای زحمتکش و متدین چشم به جهان گشود. از همان کودکی با رنج و درد خو گرفت و به علت اوضاع خاص زندگی نتوانست به تحصیل بپردازد. از وقتیکه پاهایش توان رفتن و بازوانش توان برداشتن را یافت،...
شهدا سال ۶۶- زندگینامه شهید سید مهدی قاری نیا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سيد مهدي قاري نيا »
سید مهدی، مرد تفکر و عمل بود و از بیهودهگویی بهشدت بیزار. چنانکه خود گفته است: لحظهای فارغ از مشغلهها، زندگی را غنیمت شمرده و در گوشه عزلت به فکر فرورفتم و ابر عمر را که طوفان زمان با سرعت میبرد، نگریستم... سید مهدی اول آبان سال ۱۳۴۷ در منطقه سوزا از بخش شهاب، از توابع شهرستان قشم، چشم به جهان گشود. از همان اوان کودکی با اسلام و قرآن و محبت به اهلبیت (ع) آشنا شد. پس...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سيد مهدي قاري نيا »
سید مهدی، مرد تفکر و عمل بود و از بیهودهگویی بهشدت بیزار. چنانکه خود گفته است: لحظهای فارغ از مشغلهها، زندگی را غنیمت شمرده و در گوشه عزلت به فکر فرورفتم و ابر عمر را که طوفان زمان با سرعت میبرد، نگریستم... سید مهدی اول آبان سال ۱۳۴۷ در منطقه سوزا از بخش شهاب، از توابع شهرستان قشم، چشم به جهان گشود. از همان اوان کودکی با اسلام و قرآن و محبت به اهلبیت (ع) آشنا شد. پس...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علیرضا شکاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
در این دنیا نگنجیدند و رفتند به روی مرگ خندیدند و رفتند عطر یادت فضای خانه را پرکرده است. هنوز هم برای یادآوری خاطرات گذشته، به اتاقت میرویم و هوایی را استنشاق میکنیم که تو در آن نفس کشیدهای، قدم زدهای و در آن به نماز ایستادهای. علیرضا، چهاردهم دیماه ۱۳۴۷ در نیریز، میان خانوادهای مذهبی و باایمان با طلوعی زیبا، سرمای زمستان را به هوای لطیف بهاری بدل کرد و شادی و شادمانی را به خانه ارمغان آورد. از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
در این دنیا نگنجیدند و رفتند به روی مرگ خندیدند و رفتند عطر یادت فضای خانه را پرکرده است. هنوز هم برای یادآوری خاطرات گذشته، به اتاقت میرویم و هوایی را استنشاق میکنیم که تو در آن نفس کشیدهای، قدم زدهای و در آن به نماز ایستادهای. علیرضا، چهاردهم دیماه ۱۳۴۷ در نیریز، میان خانوادهای مذهبی و باایمان با طلوعی زیبا، سرمای زمستان را به هوای لطیف بهاری بدل کرد و شادی و شادمانی را به خانه ارمغان آورد. از...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید منوچهر (عبدالله) فیروزی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
براستی عشق را در لحظهلحظههای میادین نبرد معنا کرده و در میان دود و آتش و خون، صحیفه زیبای عاشقی را خوب نوشته بودند. منوچهر از عاشقانی است که سال ۱۳۴۲ در شهر آبادان و میان یک خانواده متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. سال ۱۳۵۰ هنگامیکه که در کلاس سوم دبستان تحصیل میکرد، به دلیل بازنشستگی پدر، به شهر شیراز رفت و تا کلاس سوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد. سپس ترک تحصیل کرده و حرفه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
براستی عشق را در لحظهلحظههای میادین نبرد معنا کرده و در میان دود و آتش و خون، صحیفه زیبای عاشقی را خوب نوشته بودند. منوچهر از عاشقانی است که سال ۱۳۴۲ در شهر آبادان و میان یک خانواده متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. سال ۱۳۵۰ هنگامیکه که در کلاس سوم دبستان تحصیل میکرد، به دلیل بازنشستگی پدر، به شهر شیراز رفت و تا کلاس سوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد. سپس ترک تحصیل کرده و حرفه...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید غلام حسین نقی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد غلامحسين نقي زاده »
غلامحسین، دومین کبوتر عشق و مهربانی بود که در تاریخ ۱۳۵۲/۲/۱۰ با گشودن چشمان خود به دنیای خاکی، عطر دلانگیز مهربانی را در کوچهباغهای باصفای مشکان پراکند و قلب خانواده مذهبی و زحمتکش خود را شادمان ساخت. کودکی را با طراوت و شادابی پشت سر نهاد و دوره ابتدایی را در مدرسه شهید آیت مشکان آغاز کرد. در دوران تحصیل، شاگردی ممتاز بود و پرتلاش. باوجود اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود ولی نماز و روزه را...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد غلامحسين نقي زاده »
غلامحسین، دومین کبوتر عشق و مهربانی بود که در تاریخ ۱۳۵۲/۲/۱۰ با گشودن چشمان خود به دنیای خاکی، عطر دلانگیز مهربانی را در کوچهباغهای باصفای مشکان پراکند و قلب خانواده مذهبی و زحمتکش خود را شادمان ساخت. کودکی را با طراوت و شادابی پشت سر نهاد و دوره ابتدایی را در مدرسه شهید آیت مشکان آغاز کرد. در دوران تحصیل، شاگردی ممتاز بود و پرتلاش. باوجود اینکه هنوز به سن تکلیف نرسیده بود ولی نماز و روزه را...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید علی اکبر مولازاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر مولازاده »
چشمان منتظر، ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۹ در خانواده متدین مولا زاده در انتظار رسیدن مسافری بودند که بر سفره افطار آنها طلوع کند و محیط کوچک خانه را رونقی نو بخشد. علیاکبر، از راه رسید و در کنار خانواده عشق به ولایت و ائمه اطهار (ع) را بهخوبی فراگرفت. از همان سنین کودکی هوش سرشار و برجستگی فوقالعاده خود را در زمینههای متعدد نشان داد، بطوریکه زبانزد اقوام شد. در خانه او را بانام زیبای جواد نیز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد علي اکبر مولازاده »
چشمان منتظر، ماه مبارک رمضان سال ۱۳۴۹ در خانواده متدین مولا زاده در انتظار رسیدن مسافری بودند که بر سفره افطار آنها طلوع کند و محیط کوچک خانه را رونقی نو بخشد. علیاکبر، از راه رسید و در کنار خانواده عشق به ولایت و ائمه اطهار (ع) را بهخوبی فراگرفت. از همان سنین کودکی هوش سرشار و برجستگی فوقالعاده خود را در زمینههای متعدد نشان داد، بطوریکه زبانزد اقوام شد. در خانه او را بانام زیبای جواد نیز...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید غلامرضا پارسا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونینشهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد غلامرضا پارسا »
بسم الله الرحمن الرحیم خدایا! بارالها! معبودا! معشوقا! مولایم، من ضعیف و ناتوان دوست دارم چشمهایم را، دشمن در اوج دردش، از حلقه در بستان درآورد و دستهایم را در تنگه چزابه قطع کند، پاهایم را در خونینشهر از بدن جدا سازد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبارهایش کند و سرم را در شلمچه از تن جدا نماید تا در کمال فشار و آزار، دشمنان مکتبم ببینند که اگرچه چشمها، دستها، پاها، قلب، سینه و سرم را از...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمود دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایقها چون مروارید میدرخشید و قناریها بر روی شاخههای نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچههای نیریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نیریز شد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمود دهقانپور »
کجایند شورآفرینان عشق علمدار، مردان میدان عشق 10/1/1341 آنگاه که شبنم نقره فام بر روی گلبرگ شقایقها چون مروارید میدرخشید و قناریها بر روی شاخههای نرگس آواز شادمانی سرداده بودند، در کوچه پس کوچههای نیریز غزل زندگی را سرود. نام زیبای «محمود» زیبنده وجود ماهش شد و دنیای کودکی را آغاز کرد. در دامن پاک مادر درس دینداری را فراگرفت و مردانگی و سخاوت را از پدر آموخت. برای فراگیری علوم روز راهی دبستان فرهنگ اسلامی نیریز شد و...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید مسعود کوهکن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نیریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بیآلایش، ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازهداری امین و متدین بود، از همان کودکی امانتداری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
مسعود، دومین کبوتر خونین بالی است که آواز زندگی را در یک روز سرد زمستانی ـ ۱۳۴۶/۱۰/۲۰ ـ در نیریز سر داد و بهاری نو را به خانواده متدین و زحمتکش خود به ارمغان آورد. الفبای زندگی را در کانون ساده و بیآلایش، ولی گرم و بامحبت خانواده آموخت. پدرش که مغازهداری امین و متدین بود، از همان کودکی امانتداری و دیانت را به گوش جانش زمزمه کرد و فرزند دلبند خود را بر طریق الهی تربیت کرد....
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید محمد جواد بناکار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد جواد بناکار »
پاسدار حریم مقدس ولایت بود و پروانهسان گِرد شمع فروزان آن میچرخید. آنقدر بدان پایبند بود که وجودش را خاکستر در راه معشوق پسندید و جان به پیشگاه ولی حقیقی پیشکش نمود. محمدجواد سال 1347 در شهرستان نیریز بین خانوادهای به دنیا آمد که با اسلام و قرآن آشنا و عشقی وافر به امام حسین(ع) داشتند. به همین خاطر از تربیتی دینی برخوردار شده و آداب اسلامی را بخوبی فرا گرفت. دوران دبستان را در مدرسه بختگان نیریز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید محمد جواد بناکار »
پاسدار حریم مقدس ولایت بود و پروانهسان گِرد شمع فروزان آن میچرخید. آنقدر بدان پایبند بود که وجودش را خاکستر در راه معشوق پسندید و جان به پیشگاه ولی حقیقی پیشکش نمود. محمدجواد سال 1347 در شهرستان نیریز بین خانوادهای به دنیا آمد که با اسلام و قرآن آشنا و عشقی وافر به امام حسین(ع) داشتند. به همین خاطر از تربیتی دینی برخوردار شده و آداب اسلامی را بخوبی فرا گرفت. دوران دبستان را در مدرسه بختگان نیریز...